شعر اربعین ؛ زیباترین اشعار کوتاه و بلند ویژه اربعین حسینی

به گزارش وبلاگ بام شهر، فرا رسیدن اربعین حسینی را خدمت شما عزیزان تسلیت عرض می کنیم. شعرهایی که در ادامه می خوانید، از بهترین سروده ها با موضوع اربعین امام حسین (ع) هستند که تقدیم نگاه پرمهرتان نموده ایم. مجموعه شعر اربعین را در ادامه با هم بخوانیم.

شعر اربعین ؛ زیباترین اشعار کوتاه و بلند ویژه اربعین حسینی

زیباترین مجموعه شعر اربعین حسینی

1. شعر کوتاه اربعین

اربعینی گذشته اما باز

نیزه هاشان هنوز در خاک است

لخته خون های خشک بر تیر است

تیغ های شکسته بر خاک است

★★★★★

سالار زینب (س)

داغ ِ تو بر جگرم افتاده

شعله بر بال و پرم افتاده

این چهل روز خدا میداند

به کجاها گذرم افتاده

بعد از آن رو زدنت بر دشمن

آب هم از نظرم افتاده

به خدا هرکس و ناکس چشمش

به من و چشم ترم افتاده

★ شعر اربعین ★

بیش از چهل منزل به دنبال سر ِ تو

از کربلا تا شام آمد خواهر ِتو

هم هِجر ِ تو هرگز نمیشد باور ِ من

هم هِجر ِ من هرگز نمیشد باور ِ تو

★★★★★

رسیدم کربلا ای داد بی داد

حسین سر جدا، ای داد بی داد

چهل روز است گریانم حسین جان

چو موی تو پریشانم حسین جان

چهل روز است می خوانم حسین جان

حسین جانم حسین جانم حسین جان

★★★★★

کاروان غمت ای عشق چهل روز که هیچ

تا چهل قرن اگر گریه کند باز کم است

★ شعر اربعین ★

چند میلیون تن خروشان! ای تن بی سر چه کردی؟

هر طرف چون چشمه جوشان، ای تن بی سر چه کردی؟

چند میلیون ، زائر آن هم، جمله با پای پیاده

با چنین سیلی خروشان، ای تن بی سر چه کردی؟

تشنه این خم، هزار و چارصد سالند مردم

قرن ها با می فروشان، ای تن بی سر چه کردی؟

اربعین تا اربعین ، در حسرت رخت سیاهت

سرخ پوشان سبزپوشان، ای تن بی سر چه کردی؟

تا ابد می لرزد از طبل عزایت پشت باطل

با ضعیفان با خموشان ، ای تن بی سر چه کردی؟

عالمی مست از سبوی های وهوی زائرانت

با گلوی باده نوشان ، ای تن بی سر چه کردی؟

شعر اربعین خواندنی

دل به عشق یوسف زهرا نهاده می رویم

از نجف تا کربلا پای پیاده می رویم

یابن زهرا السلام ، یابن زهرا السلام

مرغ روحم پر زند در قتلگاه و علقمه

تا گذارم چهره بر خاک عزیز فاطمه

یابن زهرا السلام ، یابن زهرا السلام

یابن زهرا سر به کف در سرزمینت آمدم

تا شوم زوار روز اربعینت آمدم

یابن زهرا السلام ، یابن زهرا السلام

زائر قبر شریف یوسف زهرا شدم

همسفر با کاروان زینب کبری شدم

یابن زهرا السلام ، یابن زهرا السلام

کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا

زینب خونین جگر برگشته از شام بلا

یابن زهرا السلام ، یابن زهرا السلام

ای خدا پروانه قبر علی اکبر شدم

زائر هفتاد و دو آلاله پرپر شدم

یابن زهرا السلام ، یابن زهرا السلام

★★★★★

از کوفه تا شمشیر عزراییل هایش

از کربلا تا شام با تفصیل هایش

بعد از چهل روز از راستا تلخ دیروز

امروز آمد دیدن فامیل هایش

خود را به روی قبرهای خاکی انداخت

بانوی مکه با همان تجلیل هایش

حال عجیبی داشت وقتی بازمی گشت

بغض غریبی داشت در ترتیل هایش

با او چهل روز و چهل شب همسفر بود

کابوس هایی تلخ با تأویل هایش

این جا پذیرفت آن چه را باور نمی کرد

دل کند حوا آخر از هابیل هایش

زن مانده بود و یک بیابان بی پناهی

زن مانده بود و داغ اسماعیل هایش

2. شعر بلند اربعین

کدام چله نشین است این چنین که منم

علم به دوش دراین ظهراربعین که منم

اویس،دست تکان می دهد براهل یمن

چهل عمود بیایید از یمین که منم

چهل عمود نرفتم که دست حرمله ای

کمان به دست فرود آمد ازکمین که منم

ببین درآینه شط شکوه ساقی را

خدا که دست برآرد ازآستین که منم

چهل عمود، شبی از فرات رد شده ام

به روی دست، ورق های یاسمین که منم!

سکوت تشنه لبانیم ساقیا مددی

أَدِر، و ناوِلُنی مثلَ ساتکین که منم

امام خوانده تو را نافذالبصیره و بس

برآر دست ازآن چشمه یقین که منم

علم به دوش، شهیدان کیستند به دشت؟

به لاله پوش ترین قسمت زمین که منم

کجاست سوره یاسین سربریده به طف

به نیزه می شنوم توضیح یاء و سین که منم

میان معرکه هل من تعیین کیست به دشت؟

به نیزه، شعشعه ماه بی تعیین که منم

نشسته جلوه ثاراللهی به پیرهنش

نشسته نقش هوالله برنگین که منم

خموش ردشدی ازخیمه گاه سوخته ای

شکسته بشنو ازاین تار بی طنین که منم

کنار علقمه ساعت به وقت مرثیه است

در این قصیده ببین داغ بر جبین که منم

★ شعر اربعین ★

نشد که پر بزنم عشق آن حوالی را

ببخش بر من مسکین شکسته بالی را

نشد که پای پیاده به درگهت برسم

و تحفه آورم این دست های خالی را

منی که چلّه نشین غم توام مولا

نشدکه همدل و همره شوم موالی را

نشد عراقِ غمت را بگریم از دل و جان

بدل به آه کنم این شکسته حالی را

دوباره چشمۀ جان بخش اربعین جوشید

نشد که درک کنم حال آن زلالی را

بگو بگو به کدامین دعات خواهم یافت؟

بگو کجا برم این حسرت سؤالی را؟

ببار حضرت باران به شوره زار دلم

ببر ز سینۀ من داغ خشکسالی را

چکید قطره اشکی و از غم تو سرود

قبول کن ز من این شعر ارتجالی را

زیباترین شعر اربعین

ملایک گریه می کردند با ما اربعینش را

خدا شش گوشه کرد از روز عاشورا زمینش را

رسیده جبرییل از آسمان در بعثت حضرت

تسلّی می دهد تا روز عاشورا اَمینش را

قسم داده به عاشورا خدا در شطّی از آیات

قسم خورده اگر در سوره ها زیتون و تینش را

شهادت بود سهم حضرت ارباب و یارانش

زمین هم می کشید اطراف او دیوار چینش را

نوشته روی دجله با خطوط موج، ثارالله

و می ساید فرات از شرم بر خاکش جبینش را

چه توفانی است، ابری با صدای رعد می گرید

کشیده روی صورت نازکای آستینش را

فرستاده خدا از آسمان توفان نوحش را

فرستاده خدا از آسمان حبل المتینش را

فرستاده خدا ارباب و وحی نهی از منکر

نگهدارد برای عالمی، ارباب، دینش را

چه قوم نازنینی می فرایند از کربلا تا عرش

فرستاده خدا این بندگان دست چینش را

نه تنها عاشقان حضرتش، حتّی خدا امروز

فرستاده ست تا کرب و بلا روح الامینش را

★ شعر اربعین ★

جاده آماده، تو آماده و حالا حرکت

کار نگذار از امروز به فردا، حرکت

جاده انگار هم آهنگ رسیدن دارد

که سراپا هیجان است، سراپا حرکت

پلک تا می زنی یک موج تو را می راند

بِکَن از جای مسافر، بِکَن از جا، حرکت!

به کجا می برد این جمعِ به جوش آمده را؟

حال کائن گونه گرفته است چو دریا حرکت

محشر آدم ها موکب ها پرچم ها

معنی این هیجان چیست در اینجا: حرکت

هر علم مرثیه ای: آتش و اطفال و عطش

و نگاهی شررآلوده که سقا حرکت

تشنگی را ببر و در وسط رود بریز

مشک را تازه کن از آب گوارا، حرکت

موکب از دور به روی تو بغل وانموده است

نفسی راست کن اینجا، نفسی تا حرکت

موج در موج صدا، قافله در قافله اشک

جاده در جاده سفر، با هم و تنها حرکت

در بگیر ای من و جز شعله و جز داغ نباش

منشین این همه مشغول تماشا، حرکت

تو هم ای اشک! در این معرکه بیکار نباش

همه جا پر شده از سوختن از جا حرکت!

شعر اربعین کوتاه و بلند

عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم

گلاب اشک بهر لاله های پرپر آوردم

زجا برخیز ای صد پاره تر از گل! تماشا کن

که از جسم شهیدانت، دلی زخمی تر آوردم

تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم

چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم

مسافر از برای یار سوغات آورد اما

من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم

اگر چه سر نداری یک نگه بر سیل اشکم کن

که با چشمان خود آب از برای اصغر آوردم

تو بر من از تن بی سر خبر ده ای عزیز دل!

که من برتو خبرهای فراوان از سر آوردم

چهل منزل سفر کردم به شهر شام و برگشتم

خبر ازچوب و از لعل لب و طشت زر آوردم

زاشک چشم و سوز سینه مجروح و خون دل

همانا مرهمت بر زخم های پیکر آوردم

قد خم، موی آشفته، تن خسته، رخ نیلی

به رسم هدیه میراثی بود کز مادر آوردم

زسیل اشک دریا نموده ام چشم محبان را

به آهم شعله ها از سینه میثم برآوردم

سخن آخر

در این مطلب مجموعه شعر اربعین که شمال اشعار کوتاه و بلند بود را خواندید. امیدواریم از این اشعار استفاده لازم را برده باشید. شما می توانید برای دسترسی بیشتر به اشعار مرتبط به امام حسین و وقایع عاشورا، به مطلب رباعی و دوبیتی محرم در مدح امام حسین (ع) و وصف کربلا مراجعه کنید. همچنین اگر شعر اربعین زیبایی سراغ دارید، آن را در پایین همین صفحه برای ما به اشتراک بگذارید.

منبع: مجله انگیزه

به "شعر اربعین ؛ زیباترین اشعار کوتاه و بلند ویژه اربعین حسینی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "شعر اربعین ؛ زیباترین اشعار کوتاه و بلند ویژه اربعین حسینی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید